روش امام در وضع خوراک و پوشاکش در دوران حکومت

روش امام در وضع خوراک و پوشاکش در دوران حکومت

امیرالمؤمنین علیه السلام در ضمن خطبه ای می فرماید:

«ان الله جعلنی اماما لخلقه، ففرض علی التقدیر فی نفسی و مطعمی و مشربی و ملبسی کضعفاء الناس، کی یقتدی الفقیر بفقری ولایطغی الغنی غناه » (1)

«خدا مرا امام و پیشوا قرار داده و بر من واجب کرده است که در رفتار و خوراک و پوشاکم مانند مردم ضعیف و مستمند، بر خود تنگ گیرم، تا فقیر از فقر من پیروی کند و ثروتمند هم به واسطه ثروتش طغیان نکند.»

امام علیه السلام در پاسخ «عاصم بن زیاد» که به آن حضرت عرض کرد:

پس شما چرا به خوراک سخت و پوشاک درشت، اکتفا نموده ای و این چنین بر خود سخت گرفته ای؟!

فرمود:

«ویحک، ان الله عزوجل فرض علی ائمة العدل، ان یقدروا انفسهم بضعفة الناس کی لایتبیغ بالفقیر فقره » (2)

«وای بر تو، خدای عزوجل بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را در ردیف مردم ضعیف و ناتوان گیرند، تا فقر و تنگدستی، فقیر را از جا به در نبرد.»

علی علیه السلام در دوران حکومتش، عبای کهنه و لباس وصله دار به تن می کرد. روزی از ایشان سؤال کردند:

چرا لباس وصله دار می پوشی؟

فرمود:

این گونه لباس پوشیدن برای خشوع قلب و ذلت نفس اماره، مفید است.

این جریان مربوط به آن زمانی است که بیشتر مسلمانان در فقر و ناداری به سر می بردند.

ابن عباس می گوید: روزی بر امیرمؤمنان علی علیه السلام وارد شدم، در حالی که آن حضرت نعلین خود را پینه می زد، عرض کردم:

ما قیمة هذه النعل حتی تخصفها ارزش این کفش چیست، تا آن که تو خود آن را پینه زنی؟

فقال:

«هی والله احب الی من دنیاکم او امارتکم هذه، الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا» (3)

به خدا قسم این کفش نزد من از دنیای شما یا از حکومت شما محبوب تر است! مگر اینکه حقی را بر پا دارم یا باطلی را دفع کنم.

«سوید بن غفله » نیز می گوید: روزی بر علی علیه السلام وارد شدم در حالی که در خانه اش جز حصیر کهنه ای نبود و آن حضرت روی آن نشسته بود به او گفتم: یا امیرالمؤمنین، تو حاکم مسلمانان هستی و در بیت المال نیز حکمت روا است و این همه مردم بر تو وارد می شوند و در خانه ات جز این حصیر نیست. حضرت گریه کرد و فرمود:

«یا سوید، ان اللبیب لاتیاثت فی دار النقله وامامنا دار المقامة قد نقلنا الیها متاعنا، و نحن ینقلبون الیه » (4)

ای سوید! آدم عاقل در خانه ای که باید از آن منتقل شود، اثاث نمی چیند. در حالی که در جلوی ما خانه اقامت و آخرت است. ما متاع خود را به آنجا انتقال دادیم. خود هم بدانجا منتقل خواهیم شد.

سوید می گوید:

به خدا قسم سخن آن حضرت مرا به گریه انداخت.

علی بن ابراهیم از امام باقرعلیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:

«والله کان علی لیاکل اکل العبد و یجلس جلسة العبدو انه کان لیشتری القمیصین السنبلانیین فیخیر غلامه خیرهما فاذا جاز اصابعه قطعه و اذا جاز کعبه حذفه و لقد ولی خمس سنین ما وضع اجرة علی اجرة » (5)

به خدا سوگند علی علیه السلام چنان غذا می خورد و چنان می نشست که برده ای می خورد و می نشیند. او دو پیراهن سنبلانی می خرید و بهترین آن را برای غلامش اختیار می کرد و هر گاه آستین آن از انگشتانش تجاوز می کرد، آن را قطع می نمود و اگر از کعبش تجاوز می نمود آن را کم می کرد، او پنج سال حکومت کرد و آجر بر روی آجر [برای ساخت خانه ای شخصی] ننهاد.

هارون بن عنتره از پدر خود نقل می کند:

من در خور نق بر علی علیه السلام وارد شدم، فصل زمستان بود و علی علیه السلام قطیفه کهنه ای بر تن انداخته بود، در آن هنگام از شدت سرما می لرزید.

من به او گفتم: خداوند برای تو و خانواده ات در این مال (بیت المال) سهمی قرار داده است و تو با خود این چنین می کنی؟!

فرمود:

«والله ما ازرؤکم شیئا و ما هی الاقطیفتی التی اخرجتها من المدینة » (6)

من نمی خواهم به شما اندک چیزی تحمیل کنم، این همان قطیفه کهنه ای است که از مدینه با خود آورده ام.

امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر نبود از بیت المال برای خود چیزی زیاده بر دارد، حتی در بیت المال چیزی نگه نمی داشت. هر روز جمعه هر چه در بیت المال بود، میان مردم تقسیم می کرد، بعد زمین بیت المال را جارو می کرد و بر جای آن نماز می خواند و پس از نماز می گفت روز رستاخیز گواه من باشید.

و بنابر نقلی دیگر بر زمین اش آب می پاشید و آنجا استراحت می کرد.

می گویند وقتی به بیت المال می آمد و در آنجا پاره های زر و سیم را می دید زیر لب زمزمه می کرد:

ای زردها و سپیدها، دیگری را فریب دهید. خداوند بر من احسان می کند و از فتنه شما مرا نگه می دارد. (7)

ابوعمروزاذان فارسی می گوید:

من با قنبر نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام رفتیم. قنبر گفت:

یا امیرالمؤمنین برای تو ذخیره یی نگه داشته ام.

علی علیه السلام فرمود:

آن چیست؟

قنبر پاسخ داد برویم به خانه، چون وارد خانه شدند، در آنجا کیسه بزرگی پر از سیم و زر بود.

قنبر رو به علی علیه السلام کرد و گفت:

ای امیرالمؤمنین علیه السلام تو هر چه از اموال و غنایم بود، همه را قسمت کردی. من این را برای تو ذخیره کردم.

علی علیه السلام رو به قنبر کرد و گفت:

آیا می خواهی که آتش فراوانی به خانه من داخل کنی.

سپس شمشیر خود را کشید و به حامهای سیم و زر نواخت و شعری خواند که مفادش این بود که، هیچگاه از آنچه در نزد او فراهم شده است، خوب آن را برای خود برنگزیده، بلکه همه را به حقداران و مستحقان بخشیده است. سپس رو به زر و سیم انباشته کرد و گفت:

ای سیم سپید فام غیر مرا فریب ده! ای زر زرد گونه غیر مرا فریب ده! (8)

 منبع : http://www.hawzah.net

پی نوشت ها:

1. اصول کافی، ج 1، ص 410.

2. اصول کافی، ج 1، ص 411.

3. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 124.

4. تذکرة الخواص، ص 133.

5. تنبیه الخواطر، ج 2، ص 3; به نقل از بحارالانوار، ج 40، ص 338.

امام حسن علیه السلام بعد از شهادت پدرش گفت: ماترک خضراء و لابیضاء الا سبعماة درهم من عطائه اراد ان یسری بها خادما، اسدالغابه، ج 3، ص 38.

6. کامل ابن اثیر، ج 3، صص 201-200، طبع بیروت; بحارالانوار، ج 40، ص 334.

7. العقدالفرید، ج 2، ص 279; الغارات، ج 1، ص 47.

8. الغارات، ج 1، صص 57-56.

 




:: برچسب‌ها: وضع خوراک امام علی , وضع پوشاک امام علی , خوراک , پوشاک ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sharif
تاریخ : دو شنبه 21 دی 1396
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: